شیعه شدن سلمان حدادی مبلغ وهابی در
روضه اباعبدلله الحسین(ع)
....گفت یک شب به هیئت ما بیا . قول داده بودم بروم اما از شب اول محرم به تعویق میانداختم وامروز و فردا میکردم، به خاطر قولم شب عاشورا رفتم اما سینه نزدم فقط استغفار میکردم که چرا اینجا هستم.!!!
.... وقتی از خانه بیرون رفتیم که پدر و با چند نفر از دوستانش را با چماق و چاقو
آنجا ایستادهاند، گفتم شما هم مثل اجدادتون سر راه میگیرید و بعد با ضربه چماق
به سرم زدند ومن بیهوش افتادم.
خانمم میگفت چاقو آوردند سرم را ببرند اما چاقو کُند بود و
نشد بعد یکی از رگهای دستم را زدند که هنوز هم آن رگ قطع است و این لکنتزبانی هم
که دارم به خاطر آن ضربه است.
وقتی من روی زمین افتادم خانمم وسط میآید که به خاطر لگدی
که میخورد بچه سقط میشود، من که بیهوش بودم کتک خوردن همسرم را ندیدم، اما با
یاد آن کسی که کتک خوردن همسرش را دید آرام میشدم.
صحبت های کامل ایشان در ادامه مطلب و همچنین کلیپی از صحبت های ایشان که بسیار تاثیر گزار است.
[چگونگی اعلام مرجعیت آیتالله شیرازی]
آقای سیدمحمد شیرازی چند سال بعد از رحلت پدرش و تقریباً در عنفوان جوانی، ادعای مرجعیت کرد و جمعی از روحانیون نیز که وزنه علمی بالایی نداشتند و چندان مشهور و سرشناس نبودند، با انتشار اعلامیهای به اعلمیت و جایزالتقلید بودن ایشان گواهی دادند و این اعلامیه به سرعت در سراسر عراق و همچنین کویت پخش گردید.
گفتنی است که این عده حدود پانزده نفری چنان در دفاع و طرفداری از آقای شیرازی مصمم و داغ بودند که مرحوم آقای خویی گفته بود اگر من چنین طرفدارانی داشتم دنیا را میگرفتم! … بنده با شناختی که از اوضاع نجف و بیوت علما و بزرگان داشتم میدانستم که اگر آقای شیرازی به همین ترتیب و بدون یک حامی و پشتیبان قوی به کارش ادامه بدهد، دیگران عرصه را بر او به کلی تنگ خواهند کرد و حتی نمیگذارند که ایشان در عراق بماند و به زندگی معمولی خویش بپردازد؛ تا چه رسد به ادعای مرجعیت، حضرت امام را به عنوان مرجع اعلم معرفی نماید تا اولاً از خطراتی که ایشان را تهدید میکند در امان بماند و پانیاً از پشتیبانی و حمایت امام در آینده برخوردار شود. روی این حساب، من دغدغه فکریام را با آقای سیدمنیرالدین شیرازی[۲] که از دوستان بود در ضمن با آقای شیرازی هم دوست و رفیق و همشهری بود، در میان گذاشتم و از ایشان خواستم که در این زمینه با آقای شیرازی گفتوگو کند و به ایشان گوشزد نماید که اگر ایشان خواسته باشد در وضعیت کنونی بر ادعای مرجعیت خود پافشاری کند، افراد صاحب نفوذی هستند که میتوانند اجتهاد وی را نیز زیر سئوال ببرند و انکار کنند و در این صورت در سالیان بعد هم ایشان نمیتواند وارد عرصه مرجعیت شود، به همین جهت بهتر است ایشان فعلاً از دعوای مرجعیت دست بردارد و امام را به عنوان مرجع تقلید معرفی کند. به این ترتیب آقای سیدمنیرالدین به ملاقات آقای شیرازی رفت و در این مورد با ایشان گفتوگو کرد … موقعی که من خدمت ایشان [آقای سیدمنیرالدین] رسیدم گفت: جواب آقای شیرازی این بود که دوستان صلاح ندیدند که من، مردم را به آقای خمینی ارجاع بدهم؛ بنابراین بنده بر سر همان ادعای مرجعیت و الامام المجدد بودن هستم و خداوند ما را از شر اغیار حفظ خواهد کرد. (صص ۱۷۱-۱۶۹)
آغاز حملات علیه آقای شیرازی
همانطور که پیشبینی میشد با رحلت [آیتالله العظمی] آقای حکیم و به عرصه آمدن مراجع جدید، حملاتی علیه آقای شیرازی تدارک دیده شد. [آیتالله العظمی] آقای خویی و [آیتالله العظمی] آقای شاهرودی هر یک به طور جداگانه اعلامیهای علیه ایشان صادر کردند. آقای شاهرودی در اعلامیهاش متذکر شده بود که آقای شیرازی مجتهد نیست و شاهد بر این مدعا، نیز استاد وی آقای شیخ یوسف حائری است که در نوشتهای تصریح کرده، آقای شیرازی به حد اجتهاد نرسیده است. در مرحله بعد حملات، شدت بیشتری پیدا کرد و مرحوم آقای خویی در سئوالی که از ایشان شده بود طوری جواب داده بود که حیثیت ایشان خدشه دار شد … مرحوم آقای خویی در جواب مرقوم کرده بود که کار این سید، شبهناک است و دادن وجوهات به وی جایز نیست.(صص۱۷۳)
سکوت حضرت امام در قبال اعمال و رفتار آقای شیرازی
با این که در بدو ورود امام به عراق و به ویژه شهر کربلا آقای شیرازی استقبال شایانی از ایشان کرد و رابطه خوب و گرمی بینشان پدید آمد، منتهی بعداً این ارتباط به سردی گرایید و در سفرهای بعدی حضرت امام به کربلا، توجهی از سوی آقای شیرازی نشان داده نمیشد و یا وقتی ایشان به نجف میآمد به ملاقات حضرت امام نمیرفت. به هر حال این وضعیت به همین صورت تا زمان عزیمت آقای شیرازی به کویت ادامه یافت اما بعد از استقرار ایشان در کویت، دوستان و حامیان ایشان حملاتی را علیه امام ترتیب دادند و شروع به بدگویی و بستن اتهامهای ناروا علیه ایشان کردند و در این زمینه بعضی از نزدیکان آقای شیرازی به ویژه فالی[۳] با تفسیق و حتی تکفیر حضرت امام کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها از آن زمان و حتی بعد از ورود آقای شیرازی به ایران ادامه یافت.
در زمینه مسائل سیاسی نیز بعضی از دوستان و هواداران حضرت امام مثل آقای محتشمی[۴] و آقای فردوسیپور[۵] که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت میرفتند، نقل میکردند که بیت و بیرونی آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران است و خود ایشان هم به ما توصیه میکند که دست از مبارزه علیه شاه برداریم و سخنی بر ضد رژیم نگوییم. آقای مهری[۶] که نیز از طرفداران سرسخت امام و نماینده ایشان در کویت بود، به جهت آشنایی با کارها و فعالیتهای سیاسی سیدمحمدشیرازی، وی را تکفیر و حتی ایشان را از شاه بدتر میدانست. (صص۱۷۳ـ۱۷۴)
امام و آقای شیرازی
با وصف حال حضرت امام در تمام این مراحل از موضعگیری صریح و علنی درباره ایشان از نشر سیاسی و همچنین اجتهاد و عدالت خودداری میکرد. یادم میآید که یک بار جمعی از کویتیها که علیالظاهر وادار شده بودند، خدمت امام رسیدند و درباره آقای شیرازی و این که ایشان مجتهد و عادل هست یا نه، سئوال نمودند؛ ولی حضرت امام نفیاً یا اثباتاً جوابی ندادند که موجب ناراحتی اینها و بعضی از بزرگان مثل آقای خویی شده بود. (ص۱۷۴)
حاج مهدی سلحشور ذاکر اهل بیت، قبل از شروع روضه خود در هیئت شریکه الحسین(ع) استان مرکزی سخنان جالبی درباره هیئتها و وظایف هیئتیها و… مطرح کرد و گفت: برای بعضی از ماها جوری جا انداخته اند که اگر گریه کردی برای امام حسین همین بس است، در مقامات بالای بهشت در کنار امام حسین خواهیم بود، نه این نیست بخدا.
حاج مهدی سلحشور گفت: برای بعضی از ماها جوری جا انداخته اند که اگر گریه کردی برای امام حسین همین بس است، در مقامات بالای بهشت در کنار امام حسین خواهیم بود، نه این نیست بخدا. حضرت زهرا سلام الله علیها در محضر پدرش نشسته بود، پیامبر فرمود: فاطمه جان قیامت روی من حساب نکن! هرکسی عمل خودش را داراست، اینکه من سینه زن هستم و من گریه کن هستم و این حرف ها نیست ارباب از تو عمل میخواهد.
سلحشور با اشاره به ابعاد پنهان انحراف در برخی هیئات مذهبی ادامه داد: دشمن دارد میلیاردی خرج می کند در هیات که من و تو روح حسینی نداشته باشیم، فقط گریه کنیم و سینه بزنیم، به تو چه ربطی دارد ظالم و مظلوم کیست؟ حق چه کسی است؟ استکبار دیگر چیست؟ میخواهند این تفکر را جا بیاندازند.
این ذاکر اهل بیت گفت: به والله العلی العظیم اسناد محکمی وجود دارد که انگلیس خبیث با تنها سه چهار واسطه دارد پول خرج می کند در هیئت ها، به منبر امام حسین قسم حتی خبرش را دارم که به چه واسطه هایی این پول از کازینو دارهای انگلیسی به دست اینها می رسد.
حاج مهدی سلحشور در ادامه با اشاره به عمق نفوذ برخی از ذاکران اهل بیت در میان جوانان گفت: به بعضی از مداحان باید گفت تو که این همه مرید داری. پس چرا از شهدا صحبت نمی کنی؟ چرا در هیئتت یادی از شهدا نمی کنی؟
منبع: خبرگزاری دانشجو
هیئت های مذهبی به دلیل نقش مهم و کارکردهای که در طول تاریخ و جریان انقلاب اسلامی داشتند، همیشه مورد توجه بوده اند. در اوایل انقلاب و دوران جنگ تحمیلی نقش هئیت های مذهبی و مساجد را نمی توان انکار کرد. به خاطر همین نقش و عملکرد مهم هیئت های مذهبی، دشمنان همواره درصدد بوده اند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با طرح و برنامه ریزی هایی هیئت های مذهبی را از مسییر اصلی خود خارج کنند.
در ادامه می خواهیم به بررسی یکی از تفکرات انحرافی و ورود آن به هیئت های مذهبی بپردازیم:
جریان مشهور به نام شیرازی ها
آیت الله سید محمد شیرازی فرزند بزرگ خاندان شیرازی ها بود که در کربلا مشغول به تحصیل و تدریس بود و اتفاقا حضور ایشان در کربلا همزمان شد با قیام حضرت امام (ره) بر علیه رژیم شاه در ایران و تبعید ایشان به نجف که در کربلا هم به مدت یک هفته توقف کردند و اتفاقا از استقبال خوبی نیز از سوی سید محمد شیرازی روبرو شد؛ ولی وقتی زمزمه هایی در مورد زعامت و رهبری شیعیان توسط امام خمینی (ره) به گوش آقای سید محمد شیرازی رسید ساز مخالفت با ایشان را کوک کرد و فریاد سر داد که رهبری و زعامت شیعیان حق من است و این در حالی است که استاد ایشان آیت الله یوسف حائری بارها اذعان داشت که سید محمد شیرازی [در حد مرجعیت نیست ] و حتی کار به جایی رسید که زعیم وقت شیعیان آیت الله خویی به مخالفت با ایشان بر خواست و کارهای او را شبهه ناک و دادن وجوهات به وی را غیر شرعی اعلام کرد.
سید محمدصادق شیرازی، برادر کوچکتر سید محمد شیرازی است .
یکی از جریان مهمی که در حال گسترش تفکر خود می باشد. جریان آقایان سید صادق شیرازی و سید مجتبی شیرازی و داماد سید مجتبی، یاسر الحبیب است. مهم ترین فعالیت این گروه افزایش تعصاب مذهبی و اختلاف افکنی بین شیعه و سنی و ترویج ناسیونالیسم بین کشورهای مسلمان است. این جریان ابتداً روی حوزه های علمیه کار کرد . وقتی موفقیت چندانی بدست نیاورد، به همین دلیل رفتند سراغ هیئت های مذهبی.
ترویج افکار
این جریان از شبکه های ماهواره ای و روزنامه ها و سایت های اینترنتی برای ترویج افکار خود استفاده می کنند.
شبکه های ماهوراه ای مانند شبکه کربلا، شبکه الانوار، شبکه امام حسین ، شبکه اهل بیت که توسط یک طلبه افغانی به نام اللهیاری اداره می شود. و یا روزنامه های که در بعضی از کشورهای اسلامی مثل کویت ، عراق، بحرین راه اندازی شده است.
و البته مهمترین کاری که این جریان در حال انجام است. بحث نفوذ در هئیت های مذهبی در قالب سخنرانی و مداحی و … و همچنین تغییر افکار آدم های حزب اللهی و مذهبی است. که باید بصیرت لازم برای مقابله با افکار این جریان را داشت.
ترویج قمه زنی و ارئه چهره خشن از شیعه
های مهم این جریان ترویج قمه زنی و تشویق مردم به این کار می باشد. که با این کار چهره خشن و بی عقلی از شیعه در مقابل جهانیان گذاشته شده است. که این مسئله می تواند در شیعه هراسی در جهان بسیار اثر داشته باشد.نکته قابل توجه این است که آقای سید صادق شیرازی قائل به مستحب بودن قمه زنی هستند بر خلاف بسیاری از علما که آن را جایز نمی دانند.
اربعین سال ۹۲ ، متاسفانه یک عده از ایرانیانی که تحت تاثیر همین افکار قرار گرفته بودند. قلاده های به گردن بسته بودند و صورت ها را روی خاک می کشیدند، وضعیتی بود که متاسفانه هر کس رد می شد، ناسزا می گفت.
اختلاف افکنی بین شیعه و سنی
این گروه به بهانه دفاع و حمایت از اهل بیت ، در اختلاف کنی بین شیعه و سنی بسیار موثر بوده است. با این دعوایی که راه انداختند ، متاسفانه ضررهای قابل توجهی به شیعه وارد کردند. چند سال قبل مسجد شیعیان پاکستان منفجر شد و صدها نفر شهید شدند. انفجاری در محرم چند سال قبل رخ داد ، که دو عامل تکفیری باعث آن شدند. وقتی یکی از آن تکفیری ها را زنده گرفتند و او را بازجویی نمودند و خانه اش را گشتن. در آنجا سی دی یکی از مداح ها و هیئت های ما را پیدا کردند ، که هر طور خواسته بود به خلفا توهین کرده بود.
یاسر الحبیب داماد این خانواده شیرازی که یک طلبه جوانی هم هست. به صورت علنی شروع به وهن مقدسات اهل سنت و عایشه نمود. حتی ایشان کتابی چاپ کرد به نام « عایشه ، فاحشه ». که این کتاب موجب تهییج احساسات اهل سنت شد و کار تا جایی پیش رفت که یکی از علمای وهابی شیخ عبد العزیز آل الشیخ گفت: شکر خدا بعد از حرفهایی که یاسر الحبیب زد بسیاری از جوانان اهل سنت که تازه شیعه شده یا تمایل به شیعه شدن داشتند دوباره به مذهب حقه اهل سنت باز گرداند!
سکولاریسم کردن هیئت های مذهبی
یکی از کارهای مهمی که این جریان در حال انجام دادن است. تاکید بر سکولار کردن هیئت های مذهبی می باشد. روی حرف های مثل اینکه خیلی رو انقلاب و رهبری مانور ندهید و مردم از دین فرار می کنند . بیاید همه را پای خیمه اهل بیت جمع کنید و … بسیار تاکید می شود. گاهی اوقات بچه های مذهبی بدون دقت وارد این هیئت های مذهبی می شوند. و یا از افرادی کمک می گیرند ، که به این جریان متصل هستند و اصلاً دقت نمی کنند که دارند زیر پرچم چه کسانی می روند!!