معجزه "اشک"
شیعه شدن سلمان حدادی مبلغ وهابی در
روضه اباعبدلله الحسین(ع)
....گفت یک شب به هیئت ما بیا . قول داده بودم بروم اما از شب اول محرم به تعویق میانداختم وامروز و فردا میکردم، به خاطر قولم شب عاشورا رفتم اما سینه نزدم فقط استغفار میکردم که چرا اینجا هستم.!!!
.... وقتی از خانه بیرون رفتیم که پدر و با چند نفر از دوستانش را با چماق و چاقو
آنجا ایستادهاند، گفتم شما هم مثل اجدادتون سر راه میگیرید و بعد با ضربه چماق
به سرم زدند ومن بیهوش افتادم.
خانمم میگفت چاقو آوردند سرم را ببرند اما چاقو کُند بود و
نشد بعد یکی از رگهای دستم را زدند که هنوز هم آن رگ قطع است و این لکنتزبانی هم
که دارم به خاطر آن ضربه است.
وقتی من روی زمین افتادم خانمم وسط میآید که به خاطر لگدی
که میخورد بچه سقط میشود، من که بیهوش بودم کتک خوردن همسرم را ندیدم، اما با
یاد آن کسی که کتک خوردن همسرش را دید آرام میشدم.
صحبت های کامل ایشان در ادامه مطلب و همچنین کلیپی از صحبت های ایشان که بسیار تاثیر گزار است.
فیلم / ماجرای تکان دهنده ی شیعه شدن سلمان وهابی