یادداشتهای انحرافی از فرهنگ

مرکز جهان اینجاست
یادداشتهای انحرافی از فرهنگ

مقام معظم رهبری:
یک مسئله هم مسئله‌ى فرهنگ است؛ که آقایان هم حالا معلوم شد که نگرانى دارید، بنده هم نگرانم.

مسئله‌ى فرهنگ، مسئله‌ى مهمّى است. اساس این ایستادگى، این حرکت و در نهایت ان‌شاءالله پیروزى،

بر حفظ فرهنگ اسلامى و انقلابى است و تقویّت جناح فرهنگى مؤمن، تقویّت این نهالهایى که روییده است

در عرصه‌ى فرهنگ؛ بحمدالله جوانهاى مؤمنِ خوبى داریم در عرصه‌ى فرهنگ و هنر؛ فعّالیّت کردند، کار کردند؛

حالا بعضى جوانند، بعضى دوره‌ى جوانى را هم گذرانده‌اند؛ ما عامل فرهنگى کم نداریم.

پیوندهای روزانه

۸ مطلب با موضوع «کلام ناب» ثبت شده است

زندگی شیرین تر از آنی ست که در فراروی اندیشه های ماست




اگر کمی لبخند چاشنی اندیشه های مثبت شود زیبایی هایش را برایمان هویدا میسازد

 10 ثانیه همه غصه ها اشتباهات و مشکلات را از فکر دور کردن و اندیشیدن به خاطرههای شیرین و بیادماندنی حتی فراموشی گناهان گذشته سبب پی بردن به نیکویی و زیباییدرون خود خودمان میشود.

 دراین عمر گذرا همواره مواظب خود و خوبی هایمان باشیم.




۱ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۰
بصیر


http://www.avapress.com/images/docs/000057/n00057176-b.jpg

اخر از سمت خدا انکه نیامد امد

چهارده تن همه با نام محمد امد

شب شکست و به زمین بارش مهتاب امد

عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب امد

ولادت پیامبر مهر و رحمت حضرت محمد مصطفی مبارک باد

 

۰ نظر ۱۹ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۷
بصیر


http://www.rasanews.ir/Images/News/Larg_Pic/15-4-1389/IMAGE634140416887656250.jpg




خصوصیات پیامبر اکرم (ص)

پیامبر لحظه ای نگاه می کرد و به کسی خیره نمی شد . پیغمبر نگاه خود را میان اصحابش تقسیم نمی نمود و به این و آن برابر نگاه می کرد.آن حضرت هیچگاه با چشم و ابرو اشاره نمی کردند . با هیچ کس ، سخنی که مورد پسندش نبود بیان نمی کرد . هنگام راه رفتن ، همانند کسی که روی زمین شیب دار حرکت کند ، قدم ها را برمی داشت و می فرمودند :« بهترین شما خوش اخلاق ترین شماست .از هیچ خوراکی تعریف یا بدگویی نمی کرد ، اصحابش با حضور پیامبر ، در موردی نزاع نمی کردند.»

(مکارم الاخلاق : جلد1: ص 62)(اصول کافی :ج6،ص589)

 



 

۰ نظر ۱۹ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۴
بصیر




http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Bastegan/Masoomeh/Veladat/88/Vije02.jpg


سرت را به شیشه پنجره تکیه داده اى. ماشین از پلیس راه مى گذرد و هر لحظه به شهر نزدیک تر مى شود، دلت بهانه مى گرفت، هواى او را کرده بود که پا در سفر گذاشتى از لحظه اى که ساک را بسته اى و راه افتاده اى هر لحظه بى تابتر شده اى از بلنداى جاده به شهر خیره مى شوى نگاهت از روى ساختمان ها مى گذرد. چشمان تشنه ات در التهاب عطش مى سوزند. چیزى را مى کاوند که خود نمى دانى، دلت گواهى روشنى مى دهد. در تابش نور آفتاب تشعشع خیره کننده «گنبد طلایى» حرمش چشمانت را به آتش مى کشد. نگاه تشنه ات بر روى گنبد قفل مى شود، مى ماند. گویى به آنچه مى طلبیده رسیده است...

مطاف ملائکه الله

جذبه محبت کریمه، امان فکر کردن به غیر را از تو گرفته است. هنوز نگاهت خیره به گنبد است و «گلدسته ها» که آواى «ربنا» از قنوتشان جارى است. توان ایستادن ندارى، تا لحظه اى دیگر بر دروازه حرمش خواهى بود.

بیقرار، بیخود از خود، دل هواى پرواز مى کند، بى تاب از ماندن. چششم ها بهانه باریدن مى گیرند. زبان زمزمه نیایش پیدا مى کند و دست هایت تشنه قنوت دعا مى شوند. ضرباهنگ قلبت با پایت درهم مى آمیزد, کسى تو را به خود مى خواند...

اذن دخول

بر آستان درکه پا مى گذارى بى اختیار دلت مى لرزد. حس مى کنى در دریایى از نور غوطه ور شده اى. «صحن و سراى» با صفایش روح تو را سرشار از لطافت و مهر مى کند. نگاهت از لابه لاى گلدسته ها مى گذرد. 

نسیم هر لحظه بر «پرچم سبز» گنبد طلایى اش بوسه مى زند.«کبوتران حرم» این ساکنان همیشگى دسته دسته بر گرد حرم طواف مى کنند و به او سلام مى دهند. دست بر سینه مى گذارى، صداى هق هق قلبت را مى شنوى. چشمانت خلسه خود پر چشم سبز را زیارت مى کنند و بى اختیار اشک ورود به حرمش را از خدا و پیامبر و ملائکه الله و خود کریمه مى طلبى،چرا که ورود به این مکان مقدس بى اجازه نشاید.

دیگر تاب ایستادن ندارى، وارد مى شوى و خود را در جارى آب حرمش تطهیر مى کنى...

ضریح،لحظه اى تا بى نهایت...

کفش هایت را که به «کفش دارى» مى سپارى دیگر خودت نیستى که پیش مى روى. اکنون لبریز از شور و عطشى. تشنه اى هستى که هر لحظه به آب نزدیکتر مى شود. اما تو هر چه از دریاى عشق اهل بیت بنوشى تشنه تر خواهى شد. نگاهت از لابه لاى نور«چلچراغ سبز وسرخ وزرد» که چون ملائک دور تا دور «رواق ها» صف کشیده اند مى گذرد و بر روى «ضریح» قفل مى شود. قلبت به هم فشرده مى شود و یک لحظه از حرکت مى ایستد! دل و دیده از اختیار بیرون مى رود و بر زبانت جارى مى شود:

السلام علیک یا بنت رسول الله(صلى الله علیه و آله وسلم) ...

در ازدحام جمعیت گم مى شوى و بى اختیار به طرف ضریح کشیده مى شوى. شرمنده و خجل از اعمالت اما امیدوار به «شفاعتش» پا پیش مى گذارى. فریاد در حنجره ات خشکیده و غمى غریب روى دلت سنگینى مى کند. ناگفته هاى زیادى دارى که فقط به او مى توانى بگویى. نفست بند آمده است. دستت را به پنجره ضریح گره مى زنى. جاذبه اش تو را به نزدیک تر مى خواند .پیشانى ات که سردى ضریح را مى چشد با تمام وجود او را حس مى کنى. بوى عطر و گلاب از خود بى خودت مى کند.

داغ دلت آرام از جا کنده مى شود واز لابه لاى «مشبک هاى ضریح» داخل «مرقد» مى شود , کنار«پارچه سبز» روى مرقد مى نشیند و آن را به چشم مى کشد و مى بوسد. حالا دیگر دل و زبانت دست به دست هم داده اند و با چشمانت هم آوا شده اند. هر چه بلدى زمزمه مى کنى به تمام اولیا متوسل مى شوى آن ها را شفیع مى آورى و زبانت با تک تک واژه ها زیارتنامه معاشقه مى کند و دلت ناگفته هایش را بیرون مى ریزد.آتشفشان چشمانت مى جوشد و سیلاب اشک به پهناى صورتت مى دود حس مى کنى که پوسته قلبت ترک برداشته است در امتداد این لحظه هاى سرخ و سبز احساس غریب اما خوش به تو دست مى دهد. «دستى سبز» از شبکه ضریح بیرون مى آید، نوازشت مى کند و دلت را لبریز از نور مى کند. لبریز از کوثر کریمه. دوست دارى که سال ها در همین لحظه بمانى و این لحظه به بى نهایت متصل شود...

با تربت کربلا

نسیم ملایمى مىوزد و مشامت را سرشار از عطر «گل محمدى» مى کند. احساس سبکى خاصى مى کنى و طرف «بالا سر مبارک» کشیده مى شوى. «تربت کربلا» را جلوت مى گذارى و تکبیر مى گویى. تربت کربلا هم در این جا بوى دیگرى دارد. دلت براى یک جرعه «زیارت عاشورا» لک مى زند. عاشورا! این سرخ ترین روز تاریخ...

مى روى اما...

نه! چطور دلت مى آید این جارا ترک کنى. این جا قطعه اى از بهشت است. اى کاش مى توانستى همیشه این جا بمانى!مى روى اما نه آن که آمده بودى. سبک، راحت، رها، عجیب حالتى دارى، گویاکه در آسمانى و برابر ماه پا مى گذارى. 

و دلت تاریک! نه، روشن، مثل خورشید، سفید چون برف، آبى تر از آسمان، سبز، سبزتر از بهار. مى روى به امید این که دوباره خیلى زود برگردى و سلامش کنى. هر لحظه بر مى گردى وبه پشت سر نگاه مى کنى. گلدسته ها تو را به خود مى خوانند و کبوترى بر بلنداى «ساعت حرم» در امتداد نگاهت مى نشیند. کاش تو هم یک کبوتر بودى. یک کبوترحرم!...

کریمه، کوثر کویر...

و معصومه معصومه است. فاطمه، کریمه اهل بیت، کوثر کویر و قبله همه دل هاى شیفته ولایت، آشناى دور و نزدیک و بزرگ و کوچک. دختر هفتمین و خواهر هشتمین خورشید ولایت، زیارتش بهانه نمى خواهد که حرمش خانه محبان است و حریمش کعبه عاشقان. و عشق عشق است مسلمانى و زندیقى نیست. آنان که هر روز جرعه جرعه «اکسیر ولایت» را از جام مشبک هاى ضریحش مى نوشند دورى او را نمى توانند تحمل کنند در جوارش سکنا مى گزینند تا جان هاى عطشناک و کویرى خود را از محبت او سیراب کنند. خدا کند قدر این بانو را بدانیم.



 


۲ نظر ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۵۹
بصیر

https://fbcdn-photos-a-a.akamaihd.net/hphotos-ak-xpf1/t1.0-0/1510985_833455183348593_8225404904176949725_n.jpg

دیالوگ ماندگار حشمت فردوس در سریال ستایش: روسری واسه پوشوندن موست نه چراغونی کردن سر منار!


ای پیامبر ! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی که مؤمن هستند بگو : چادرهایشان را بر خود فرو پوشند این [پوشش] به اینکه [به عفت و پاکدامنی] شناخته شوند نزدیک‏تر است ، و در نتیجه [از سوی مردم بی ‏تقوا] مورد آزار قرار نخواهند گرفت ؛احزاب/59


۱ نظر ۲۱ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۷
بصیر

نهى از منکر و ترس از مردم‏

قرآن:

«کسانى که مردم به آنان گفتند که مردم براى جنگ با شما فراهم آمده‏اند، از آنها بترسید، پس این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند خدا ما را بسنده است و نیکو یاورى است او».

حدیث:

12919. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مبادا کسى از شما در جایى که پاى امرى از خدا در میان است و باید سخن بگوید، با سکوت کردن، خود را کوچک کند؛ زیرا [فرداى قیامت‏] نمى‏تواند بگوید: خدایا! از مردم ترسیدم. چون خداوند جواب میدهد: سزاوارتر آن بود که از من بترسى.

12920. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مبادا بفهمم که فردى از شما دانش (اطلاعاتى) داشته باشد و از ترس مردم آن را کتمان کند.

12921. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه دیدى امّت من از این که به ستمگر بگویند: تو ستمگرى، مى‏هراسند، فاتحه آنها خوانده شده است.

12922. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ترس از مردم مانع از آن نشود که فردى از شما، هرگاه حقّى را ببیند یا بشنود، به زبان بیاورد.

 12923. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هان! مبادا ترس از مردم مانع از آن شود که فردى از شما حق را ببیند و نگوید. [که حق گویى‏] نه اجلى را نزدیک مى ‏کند و نه روزیى را دور می‏گرداند.

12924. الترغیب و الترهیب: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هیچ یک از شما نباید خود را کوچک کند. عرض کردند: اى رسول خدا! چگونه کسى از ما خود را کوچک مى ‏کند؟ فرمود:

به این ترتیب که در جایى خود را موظّف به سخن گفتن بداند و چیزى نگوید. خداوند عزّ و جلّ در روز قیامت به او مى‏ فرماید: چه چیز مانع از آن شد که درباره فلان و بهمان چیز سخنى نگویى؟ عرض مى‏کند: ترس از مردم! خداوند مى ‏فرماید: سزاوارتر آن بود که از من مى‏ ترسیدى.



۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۴۰
بصیر

خطبه  70   نهج البلاغه

 (سخنی از حضرت علی  (ع) در نکوهش مردم عراق):

 اما بعد، اى مردم عراق ، شما همانند زنى آبستن هستید که چون مدت حملش به سر آید،

بچه خود مرده بیفکند و سرپرستش بمیرد و بیوگیش ‍ مدت گیرد و، آنکه به او از همه دورتر است ، میراثش بخورد.

به خدا سوگند، که من به اختیار خود به نزد شما نیامدم ، بلکه دست حوادث بود که مرا بدین سوى سوق داد.

به من خبر رسیده که گفته اید على دروغ مى بندد.

خدایتان بکشد به چه کسى دروغ مى بندم آیا به خدا دروغ مى بندم ،

در حالى که ، من نخستین کسى هستم که به او ایمان آورده ام یا بر پیامبر او دروغ مى بندم ، در حالى که ،

من نخستین کسى هستم که او را تصدیق کرده ام به خدا سوگند،

که نه چنین است بلکه آنچه مى گفتم معنى آن درنمى یافتید زیرا شایسته دریافت آن نبودید.

اى شگفتا، شگفتا، دانش و حکمت را برایگان پیمانه مى کنم ، اگر آن را ظرفى باشد.

((شما پس از اندک زمانى از خبر آن آگاه خواهید شد.))




۱ نظر ۰۹ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۸
بصیر

قاسم سلیمانی


سردار سلیمانی: جام خشم در زمان مناسب بر سر صهیونیست‌ها ریخته خواهد شد.

خبرگزاری تسنیم: سردار سلیمانی طی نامه‌ای به گروه‌های مقاومت فلسطینی وعده داد جام خشم در زمان مناسب بر سر صهیونیست‌ها ریخته خواهد شد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از شبکه خبری المیادین، "سردار قاسم سلیمانی" فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی نامه‌ای به فلسطینیان و مقاومت در غزه تاکید کرد که از آنها در مقابله با صهیونیست‌ها حمایت می‌شود و وعده داد که به اسرائیل در وقت مناسب پاسخ داده خواهد شد.

سلیمانی در این نامه ضمن سلام و درود به مقاومت، شهادت در فلسطین را یک آرزو توصیف کرد.

وی طی این نامه بی‌سابقه نوشت: همه جهان بداند که خلع سلاح مقاومت بدعتی باطل و توهمی است که تحقق نخواهد یافت.

سلیمانی تاکید کرد که در یاری دادن به مقاومت و پیش بردن آن به پیروزی اصرار خواهیم کرد تا زمین و آسمان برای صهیونیست‌ها به جهنم تبدیل شود.

وی افزود: شهادت در راه فلسطین آرزویی است که هر مسلمان شریف و انسان آزاده‌ای به آن افتخار می‌کند.

سردار سلیمانی وعده داد که جام خشم بر سر صهیونیست‌های مجرم در زمان مناسب ریخته خواهد شد.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنین به تمامی گروه‌های مقاومت فلسطینی سلام و درود فرستاد.






۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۸
بصیر